آرتینآرتین، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه سن داره

آرتین کوچولوی ما

عید نوروز

امسال اولین عید آرتین جون بود صبح با پدرش رفتیم کلی‌ خرید کردیم براش ماهی‌ گلی‌ خریدیم سبزه هم که سبز کرده بودیم بد هفت سین چیدیم که یه سینش کم بود . شب من آرتین جون بردم حموم تا برای سال جدید تمیز باشه بد پدرش اومد خونه سال تحویل ساعت ۱۱:۳۰ بود سال که تحویل شد آرتین جونم از باباش عیدی گرفت . کلی‌ هم عکس گرفتیم .قربونت برم پسر گلم عیدت مبارک باشه امیدوارم تمام روزهای زندگیت مثل بهار شاد، سرسبز باشه و همیشه خوشحال باشی‌ 29/12/1389 20/03/2011 ...
6 فروردين 1390

از طرف پدر

دیشب منو آرتین کوچولو و مامانش رفتیم رستوران ایرانی‌ تو شفیلد خیلی‌ بهمون خوش گذشت بدش آرتین جون تو ماشین کلی‌ گریه کرد تا مامانش ساکش کرد یه ۲۰ دقیقهی طول کشید بد ما مجبور شدیم یه جا نگه داریم تا آرتین جون شیر بخوره .کوچولوی ما خیلی‌ ناز شیرشو خورد بد راحت تو ماشین خوابید ما هم امدیم خونه (پدر قربون چشای خوشگلش بره) 17/02/2011 ...
6 فروردين 1390

بدون عنوان

امروز آرتین مامانی ۳ ماهه شده ،منو آرتین جون و بابایی رفتیم رستوران ،کلی‌ خوش گذشت وقتی‌ برگشتیم خونه آرتین جونم راحت خوابید (قربونت برم چقدر ناز میخوابی ) ...
29 بهمن 1389

بدون عنوان

امروز صبح آرتین جون وقتی‌ از خواب بیدار شد شیرشو خورد بد کلی‌ با مامانش حرف زد (البته به زبون مخصوص خودش ) با اینکه دیشب خیلی‌ گریه کرده بود ولی‌ امروز کلی‌ لذت بردم 24/01/2011 ...
4 بهمن 1389

بدون عنوان

آرتین کوچولوی من خیلی‌ باهوش و زرنگه پدرش قربونش بره امروز ۲۰/۰۱/۲۰۱۱   آرتین جونم کلی‌ واسم بازی کرد الان کمی‌ خسته شده شیرشو خورده خوابیده....   امروز مامان جونش واسش وبلاگ باز کرده تا خاطراتشو براش بنویسیم تا وقتی‌ آرتین جون بزرگ شد  بخونه حالشو ببره پسرم...... ساعت ۱۵؛۲ دقیقه ...
4 بهمن 1389

شروع قصه

امروز آرتین کوچولوی من ۲ ماه و ۱ هفته شده .الان حدود ۱ ماه که صبح‌ها که از خواب پامیشه خیلی‌ خوشگل و ناز به من و باباش میخنده ،البته همیشه میخنده ولی‌ صبح‌ها پسرم خیلی‌ خوش اخلاق .دیروز آرتین جون برای اولین بر با اسباب بازی تابش داشت بازی‌ میکرد من و پدرش کلی‌ ذوق کردیم و قربون صدقش رفتیم .عزیزم چقدر شیرین بازی‌ میکردی دلم می‌خواست بخورمت ...
4 بهمن 1389